سایت خبری باز تاب - «محمود عباس» مشهور به «ابومازن»، رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین، از چهرههای تأثیرگذار تحولات خاورمیانه است.
«بازتاب» در گزارشی به قلم علی منتظری، کارشناس مسائل خاورمیانه، اطلاعات جالبی از هویت «عباس» میدهد که به رغم انتشار در جهان عرب، برای نخستین بار در رسانههای ایرانی مطرح میشود.
آرشیو مقالات و تحقیقات مجید زواری در نظر سنجی این وبلاگ شرکت کنید
در این گزارش آمده است: نام کامل وی، «محمود رضا عباس میرزا» است. او در سال 1935 و در شهر «صفد» فلسطین، در دورانی که فلسطین تحت قیمومیت انگلیس بود، در خانوادهای کشاورز به دنیا آمد. نویسنده چپگرای فلسطینی «عبدالقادر یاسین» در روزنامه «الاسبوع العربی»، چاپ قاهره در تاریخ 13/1/2000 می نویسد:
محمود عباس، فردی بهایی است... نام اصلی او محمود عباس میرزاست و از یک خانواده ایرانیالاصل است و زمانی که بهاییها تحت فشار دولت ایران بودند، این کشور را ترک کرد... .
تاکنون بسیاری از شخصیتهای فلسطینی با این عقیده همراهی کردهاند، اما هیچکس تاکنون نتوانسته است مدرکی تاریخی و علمی که اهل علم را متقاعد کند، ارائه دهد، اما عوامل این شک و شبهه از کجا برخاسته است؟ یکی از این عوامل، نام ابومازن و محل تولدش است که باعث تشکیک در هویت ملی او شده است. مجمل این عوامل به شرح زیر است:
1ـ نام کامل او محمودرضا عباس میرزاست؛ ترکیب دو نام «رضا» و «عباس» در خانوادههای فلسطینی اصلا رایج نیست و عمدتا در خانوادههایی به کارمیرود که دارای ریشه فارسی هستند.
2ـ نام فامیلی میرزا نیز در بین عربها و به ویژه فلسطینیها اصلا رایج نیست، بلکه نامی تقریبا صددرصد ایرانی به شمار میرود... .
ابومازن از معدود مؤسسان الفتح (جنبش آزادیبخش فلسطین)است که از ترور اسرائیلیها و تقدیر مرگ، جان سالم به در برده و زنده باقی مانده است. آنچه مسلم است، این که وی هیچ وقت تا کنون در لیست نقشه ترورهای «موساد» قرار نداشته، حال آن که بسیاری از مؤسسان فتح یا ترور یا در معرض آن قرار داشتهاند. برخی بر این عقیدهاند که اندیشههای محمود عباس او را از لیست ترور خارج کرده است، به خصوص آن که او از قدیم یک «واقعگرا» تلقی میشد که محصول آن اعتراف به امر واقعی به نام اسرائیل بود... .
از روزی که پیمان «اسلو یک» در تاریخ 13/9/1993 بین اسرائیل و سازمان آزادیبخش فلسطین به امضا رسید، بیشتر کارشناسان فلسطین، انتظار برخورد بین نیروهای لائیک و لیبرال در ساف و جنبش اسلامی در سرزمینهای اشغالی فلسطین را داشتند، اما از دوران ورود مرحوم یاسر عرفات به فلسطین اشغالی، هر بار با سیاستهای وی و نقش انکارناپذیری که در ایجاد اتحاد بین صفوف فلسطینیها داشت، این امر به تعویق میافتد. با جانشینی ابومازن و به قدرت رسیدن وی، عملا فردی در بین نیروهای رهبری ساف و الفتح به قدرت میرسید که از پتانسیل بسیار بالایی برای برخورد با فلسطینی برخوردار بود. حمایتهای بیدریغ آمریکاییها و اسرائیلیها از وی برای قلع و قمع اسلامگرایان، عملا او را به اندیشههایی خطا کشانده و از همین منظر بود که با به قدرت رسیدن حماس در یک انتخابات آزاد پارلمانی، ابومازن بسیاری از معادلاتش را نقش بر آب دیده و عملا پایههای صلحش با اسرائیل در اسلو یک و دو را با شکست همراه میدید...